من اومدم با کلی اضافه وزن که از نوشتنش شرمنده ام

دو سه روز بعد رفتنم به ایران با سوگند عزیز تماس گرفتم و برای قرار بچه های گروه باهاش هماهنگ کردم. روز خیلی خوبی بود و من از کسانی که باعث و بانی اش شدند خیلی ممنونم..

من خیلی از بچه ها را نمی شناختم یعنی اصلا وبلاگ شون را هم نخونده بودم با این حال جو خوبی بود. سوگند مهربون و شوخ طبع، ففلی عزیز و خیلی خیلی مهربون و خوش برخورد و توئیگی عزیز و دوست داشتنی از اینکه اون روز نذاشتید زیاد احساس غریبی کنم ممنونم.

از روزی که برگشتم دارم سعی می کنم به روال زندگی و خورد و خوراک خودم برگردم..تا بلکه از شر این کیلوهای برگشته راحت بشم. متاسفانه تو ایران به خاطر این که مهمونی نمی تونی راحت باشی تو غذا خوردن و مجبوری کلی غذای چرب و چیلی بخوری که اینجا عمرا خودت اونطوری درست کنی.

حالا باید برای این چند کیلو کلی تلاش کنم.